دایی ما از نظر شخصی آدم دلنشین ومتواضعی بود اما از نظر فکری به قدری جمود و عدم انعطاف داشت که منکر علوم حوزوی از منطق گرفته تا علم اصول که مبتنی بر آنست بود؛ او منطق ارسطویی متداول را دکانی در مقابل علوم نقلی اهل بیت می دانست.
همچنین علوم تجربی و علوم انسانی نوین که منشأ و رشد و نموش در غرب می باشد را مردود می دانست او معتقد بود انسان با انگیزه هایش به سمت ادراک اشیاء می رود پس علم، صرف تحقق صورت در ذهن نیست بلکه جهت دار است و چون انسان غربی به جهت رفع نیاز خود علوم بشری اعم از تجربی و انسانی را ساخته لذا علمش موافق حقیقت نیست.
چنانچه پیداست این سخنان شباهتهایی به نظریه های فلاسفه پساپوزیتیویستی غربی نظیر هرمنوتیک دارد اما تردید در "این همانی" صورت ذهنی با حقیقت، در غرب منجر به نسبیت و دوری از تصلب و تحجر شد اما عُلقه آسیدمنیر به سنت و نیافتن معانی دقیق و درست کلمات بانیان دین (آقاسید منیر در اولین انتخابات مجلس خبرگان رهبری پس از رهبری آقای خامنه ای در اوایل دهه 70 کاندیدا شد اما در امتحان کتبی شورای نگهبان اجتهادش احراز نگردید و از دور رقابت حذف شد) موجب شد تنها راه برای کشف حقیقت در علوم تجربی و انسانی را علوم نقلی اهل بیت تلقی نماید و به کشف علوم از مبادی اهل بیت به جای عقل روی آورد.
آقا سید منیر یک در خود فرورفتگی فکری داشت که وی را به نتایجی غیر کاربردی می رساند قدرت تحلیل و شاید توهم وتخیل، او را به سمت اثبات امور غریبه و عجیبه برده بود.
به هر حال منکر منطق صوری شد و انرا باطل دانست و علامت بطلان آنرا امکان جمع نقیضین می دانست(در مجالس مختلف بنده دیدم که ایشان برای ابطال منطق می گفت من اثبات می کنم جمع نقیضین ممکن است) و چون علم فلسفه هم از منطق صوری بهره می بَرد آنرا هم باطل دانست و خود در صدد ایجاد منطق و فلسفه و علم اصول جدید در راستای حل معضلات حکومت برآمد.
در فلسفه به جای اصاله ماهیت و وجود، اول قائل به اصالت ربط شد و سپس اصالت ولایت!
در دهه 70 که بنده در قم طلبه بودم آقای مهدی میرباقری که آن زمان به فرهنگستان علوم اسلامی پیوسته بود و گفته می شد بر خلاف آقاسیدمنیر بیانی روشن دارد، به درخواست بستگان و فامیل، سلسله جلساتی برگزار نمود تا ما قوم وخویش از آراء دایی جان مطلع باشیم.
به ایشان پس از جلسات متعدد که در مکانی در سالاریه تشکیل می شد گفتم خوب؛ شما در طی این جلسات طولانی سعی در ابطال منطق و فلسفه و علم اصول کردید و خود مدعی هستید تا اینها درست نشود و اسلامی نشود، کُمیت حکومت لنگ است، شما چه منطق و فلسفه و علم اصول جدیدی درست کردید؟
پاسخ وی چنین بود که تولید علم دشوار است و بایست همه مراکز تحقیقاتی در خدمت این فعالیت مورد ادعای فرهنگستان در آید تا علوم انسانی و تجربی اسلامی ایضا منطق و فلسفه و علم اصول مورد نیاز حکومت و منطبق با واقع تولید شود!
خلاصه کار به جایی رسید که اغلب علاقه مندان دایی هم چندان از سخنانش سر در نمی اوردند. اقای قرائتی گفت روزی به قران تفأل زدم از آیه در رابطه با کار مورد تفال، چیزی نفهمیدم سر به آسمان کردم و گفتم خدایا مثل آسیدمنیر با من حرف نزن.
بنده خودم در جایی حاضر بودم که پسردایی ما خواست انبوه مطالب و تولید محتوای تایپ شده جدید فرهنگستان را در اختیار رهبری قرار دهد و رهبری گفتند من نمی فهمم اینها را، ظاهرا خود آقا سید منیر هم در زمان حیاتش همین پاسخ را از رهبری دریافت کرده بود.
در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی هم هست که سیدمنیرالدین آمد و از کارهایش گفت اما من چیزی نفهمیدم؛ به هر حال آقای مهدی میرباقری، جانشین دایی ما الان در فرهنگستان علوم اسلامی است و بر همان مسیر در سیر.تفکری در خود مانده که ویروس کرونا را توطئه غرب خواند برای انداختن مردم در فضای مجازی
سخن را با یک خاطره به پایان می برم.
چنانچه گفتم بر خلاف افکار آقا منیر که چندان چنگی به دل نمی زد، اخلاق فردی اش زیبا و دلنشین بود من طلبه بودم و در قم، شاید هفته ای قبل از فوتشان در سال 79، به دیدن ایشان که او را دایی جان بزرگ می نامیدیم(به مناسبت این که دایی کم سال تری نیز داشتیم) رفته بودم، ایشان عادت داشتند کفش میهمانها را جفت می کردند من خم شدم کفشم را با عجله برداشتم چشمم به ساق پای دایی جان که از زیر دشداشه بیرون آمده بود افتاد، عضلات آب شده بود، پایی به شدت نحیف آن جسم فربه را چطور حمل می کرد؟!
بله دایی ما در 57 سالگی فوت کرد، ایشان برای کنترل قند خون به دوا و دکتر چندان عقیده نداشت و از طریق عطاری و نسخه های سنتی سعی در کنترل قند خون خود می نمود.
شهاب الدین حائری شیرازی